طاهره خانم فرزند بزرگتر شهید سلطانعلی وندایی می گوید: وقتی خبر شهادت پدرم در محله پخش شد یکی از اقوام برای بردن من به مدرسه امد واجازه خروج من را از مدیر گرفت .ان موقع من پنجم بودم.موقعی که منزل رسیدم دیدم همه گریه می کنند واز پدرم خبری نیست . پیش خودم گفتم دروغگو ها! و بر گشتم سر کلاس .موقع بازگشت از مدرسه فکری به ذهنم رسید که همان جا سر کوچه منتظر بنشینم تا بابا بیاید...دیدم مینی بوس امد اما بابا نیامد با نا امیدی به خانه برگشتم به امید اینکه فردایی بابا بیاید .به مدت 40 یا 50 روز من سر کوچه می رفتم و ساعتها منتظر می ماندم تا مینی بوس برسد پایین امدن مردم از اتو بوس و بدرقه انها را نظاره می کردم .وقتی می دیدم بابا نمیاید با ناراحتی به خانه بر می گشتم .کم کم فهمیدم اگر قرار بود بابا بیا ید همان روز های اول می امد...
کلمات کلیدی:
واقعا خرمشهر را خدا ازاد کرد. سوم خرداد یاد حماسه ها .دلاوریها.از خود گذشتنها .است. از یاد کسی نمی رود که 4000 نفر نیروی ما 16000 نفر نیروهای دشمن را اسیر کردند ...ایا باور کردنی است ؟اصلا با واقعیت جور در نمی اید .اما انجا که خداوند می فرماید اگر به خاطر رضای الهی وبا ایمان وتوکل قدم در راه من گذاشتید کمکتان می کنم .اینجاست که میبینیم نیروهای غیبی الهی چگونه به یاری رزمندگان شتافتند و امام و ملت را شاد کردند وبرای اینکه بین بسیج و سپاه و ارتش خدای نکرده ادعای سر ازادسازی خرمشهر نشود امام گفتند خرمشهر را خدا ازاد کرد .]چه عاشقانه رفتند و مهمترین وعزیزترین چیز خود یعنی جانشان را در دست گرفته و با عشق به ولایت و اطاعت از ولایت بدون چون و چرا بندگی خود را اثبات کردند . اینها شاید اکثرا سواد بالایی نداشتند اما اعتقاد راسخ و جازمی داشتند به واجباتی که می دانستند عمل می کردند و از محرماتی که به ان اگاهی داشتند دوری می کردند . فضای ان موقع چقدر شیرین و قشنگ بود که خانم و اقا معنایی نداشت همه همدیگر را با عنوان خواهر یا برادر صدا می کردند.... واقعا روابط روابط سالم و پسندیده ای بود .اما حالا چی ؟هم خود مان از وجود نامحرم احساس ترس و نگرانی داریم .هم اینکه اگر دو نامحرم را با هم ببینند سریع قضاوت نادرستی به ذهن می رسد ! کجا رفت ان حیاها .کجا رفت ان غیرتها .کجا رفت ان اعتمادها .خدایا عاقبت ما را ختم به خیر کن . هر لحظه این نفس سر کش می تواند ما را به زمین بزند ما نمی خواهیم زمینی شویم ما می خواهیم مثل شهدای خرمشهر اسمانی شویم .
کلمات کلیدی:
شاید تعجب کنید چرا از این سه کلمه استفاده کردم . به خاطر اینکه واژعشق بسیار زیبا و مقدس است .در گذشته به عشق بسیار ارزش و احترام می گذاشتند و ان را مهم تلقی می کردند ان هم عشق به چیزهای خوب و مقدس .الان همه چیز بر عکس شده .تا مدتی پیش عشق همه همراه همه تسبیح بود وذکر خدا ... حالا عشق اکثریت موبایل شده و بلوتوث و ابرو ریختن ها. به کجا می خواهید برسید که دست از این عشقهای حقیقی شسته و به سمت عشقهای مجازی رفتید . همان کسی که با ذوق و شوق عکس یا فیلم یا لطیفه نامناسبی را به شما نشان می دهد مطمئن باشید همین کار را در مقابل با شما هم می کند. بترسید از خدا که اگر ابروی کسی را بردید نمی توانید ان را برگردانید و خدا در روز قیامت با شما صحبت نخواهد کرد .
کلمات کلیدی: